زنی در مرداب مواد افیونی
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۱۶۳۱
اینها بخشی از اظهارات زن ۴۹ سالهای است که برای کمک به دختر ۲۳ ساله اش دست به دامان قانون شده بود. این زن در حالی که حکم قضایی برای دستگیری دخترش را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد میگذاشت درباره سرگذشت تلخ خود گفت: در کلاس سوم راهنمایی درس و مدرسه را رها کردم و به امور خانه داری مشغول شدم تا این که «مراد» به خواستگاری ام آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همسرم گاهی تلاش میکرد از مواد مخدر دوری کند، ولی این مدت بسیار کوتاه بود و دوباره به مصرف ادامه میداد تا این که دیگر کارد به استخوانم رسید و تصمیم به طلاق گرفتم. آن زمان «ماریا» ۱۲ ساله بود و من برای آن که سرپرستی قانونی دخترم را بگیرم، حاضر شدم مهریه ام را به همسرم ببخشم؛ چرا که خانواده «مراد» مدام مرا تهدید میکردند که حضانت «ماریا» را میگیرند و من نمیتوانستم حتی برای لحظهای به جدایی از دخترم فکر کنم! این بود که برای به دست آوردن دخترم به بسیاری از خواستههای خانواده «مراد» تن دادم و زندگی جدیدی را شروع کردم، اما «ماریا» روحیه حساس و شکنندهای داشت و با هر جمله یا رفتاری که مطابق میلش نبود، به شدت آزرده خاطر و ناراحت میشد.
من هم که نمیخواستم چشمان دخترم را گریان ببینم همه خواسته هایش را برآورده میکردم تا کمبود مهر پدری را احساس نکند، ولی متاسفانه دخترم که در سن نوجوانی قرار داشت از این شرایط و دلسوزیهای من نهایت سوء استفاده را میکرد. او با دوستانش به تفریح و گشت و گذار میرفت و به دختری خوشگذران تبدیل شده بود تا حدی که دیگر درس و مدرسه را هم رها کرد و بیشتر اوقاتش را با دوستان نابابش میگذراند! در همین روزها هم با پسر جوانی به نام «کمال» آشنا شده بود و با او بیرون میرفت. من هرچه با او صحبت میکردم تا دست از این رفتارهای ناشایست بردارد، هیچ فایدهای نداشت.
از سوی دیگر هم نمیتوانستم درباره کارهای دخترم با کسی درد دل کنم؛ چرا که میترسیدم خانواده «مراد» از این موضوع مطلع شوند و مرا سرزنش کنند و به این ترتیب دخترم نیز تحقیر شود. خلاصه او در ۱۹ سالگی در حالی با «کمال» ازدواج کرد که من به شدت مخالف ازدواج آنها بودم، چون او نیز پسر سر به راهی نبود. با وجود این، زندگی مشترک آنها دو سال بیشتر دوام نداشت و «ماریا» در حالی با یک دختر زیبای کوچک به خانه ام بازگشت که به شدت به مواد مخدر صنعتی آلوده شده بود! اگرچه او قبل از ازدواج نیز با دوستانش مواد مخدر مصرف میکرد، اما حالا اوضاع تاسف باری داشت.
این در حالی بود که من هم بعد از ازدواج دخترم به عقد موقت مردی درآمده بودم تا از این تنهایی بگریزم، ولی دیگر با بازگشت دخترم، اوضاع فرق میکرد. به همین دلیل از همسر دومم نیز جدا شدم تا دوباره از دختر و نوه ام مراقبت کنم. چند بار او را در مراکز ترک اعتیاد خصوصی بستری کردم، ولی تاثیری نداشت.
«ماریا» به محض این که از مرکز ترک اعتیاد بیرون میآمد دوباره لوازم استعمال مواد مخدر صنعتی را به دست میگرفت. دلم خیلی برای نوه کوچکم میسوخت، خوب میدانستم سرنوشت او نیز همانند من و مادرش خواهد شد، اما هیچ کار دیگری از دستم برنمی آمد. در یکی از همین روزها بود که برای آخرین بار وقتی از مرکز ترک اعتیاد بیرون آمد دیگر او را ندیدم. به هر جایی که به نظرم میرسید سرزدم. به همه پاتوقهای مصرف مواد مخدر رفتم، اما اثری از دخترم نیافتم تا این که پس از حدود دو ماه جست وجو روزی به طور اتفاقی او را در یکی از چهارراههای بولوار خیام دیدم که با دود کردن «اسپند» از رانندگان خودروهای عبوری گدایی میکرد. اشک در چشمانم حلقه زد.
او را به آغوش کشیدم وهای های گریه کردم، ولی دخترم حال مناسبی نداشت، حتی نمیتوانست دست هایش را برای آغوش مادرش باز کند. او به زنی کارتن خواب تبدیل شده بود و حتی دخترش نیز از او خجالت میکشید. آن روز «ماریا» به آرامی از من جدا شد، ولی فهمیدم که او در همین منطقه گدایی میکند! بالاخره به دادسرای انقلاب اسلامی مراجعه کردم و از قانون برای انتقال دخترم به مرکز ترک اعتیاد دولتی کمک خواستم. آنها نیز مرا یاری کردند و حکم به دستگیری دخترم دادند. حالا نیز به کلانتری آمده ام تا با کمک شما دخترم را از شرایط اسفبار نجات دهم و ...
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: قانون اساسی ازدواج و طلاق خانواده های نیازمند ترک اعتیاد مواد مخدر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۱۶۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فروش مواد مخدر با پابند الکترونیکی!
با مساعدت دستگاه قضایی قرار شد بقیه دوران محکومیتم را در خارج از زندان و با پابندهای الکترونیکی بگذرانم اما وقتی از زندان بیرون آمدم چون شغلی نداشتم و نمی توانستم از محدوده تعیین شده خارج شوم به فروش مواد مخدر روی آوردم ...
به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات مرد43 ساله ای است که در عملیات ضربتی ماموران کلانتری شفای مشهد دستگیر شد چراکه از مدتی قبل شهروندان از توزیع مواد مخدر صنعتی در بولوار ابوطالب مشهد گلایه می کردند و معتقد بودند که چند فرد خلافکار جوانان محله را آلوده مصرف مواد مخدر می کنند.
این بود که گروهی از افسران دایره اطلاعات و مبارزه با مواد مخدر با نظارت و هدایت مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا)عملیاتی را در راستای مبارزه با خرده فروشان مواد مخدر آغاز کردند و به سراغ مرد43 ساله ای رفتند که موجب نگرانی شهروندان شده بود. طولی نکشید که نیروهای انتظامی این فرد را دستگیر و مقادیری مواد مخدر صنعتی به همراه 3دستگاه گوشی تلفن سرقتی و 20 میلیون تومان وجه نقد (حاصل از فروش مواد مخدر)کشف کردند. در بررسی های اولیه مشخص شد که این متهم، به تازگی از زندان آزاد شده وادامه دوران محکومیت خود را با پابندهای الکترونیکی می گذراند!
با اعترافات وی،همدست 41 ساله وی نیز به دام افتاد و مقادیر دیگری مواد مخدر صنعتی کشف شد. در همین حال «امید»(متهم با پابند الکترونیکی)به مشاور ومددکار اجتماعی کلانتری شفا گفت:وقتی از زندان بیرون آمدم شغلی نداشتم تا مخارج زندگی ام را تامین کنم به همین دلیل به فروش مواد مخدر صنعتی روی آوردم.
درحالی که ساکنان محله از عملیات ضربتی پلیس ابراز خشنودی می کردند،تحقیقات برای ریشه یابی این پرونده و دستگیری عوامل مرتبط با فروشندگان مواد مخدر با هماهنگی های قضایی آغاز شد.